همزمان با افزایش تنشها میان جمهوری اسلامی و آمریکا و حمله انتقامجویانه سپاه پاسداران به پایگاه عینالاسد که پایتخت نظامی آمریکا در عراق توصیف میشود، دونالد ترامپ به جای اعلام اقدامی نظامی، بار دیگر تحریمهای اقتصادی علیه اقتصاد ایران را تشدید کرد.
این مواجهه نشان میدهد که راهبرد بلند مدت آمریکا در قبال ایران نه یک جنگِ هرچند محدود، بلکه استفاده از قدرت اقتصادی به جای رویارویی سخت نظامی است. اما این سوال مطرح است که چرا دولت آمریکا چنین راهبردی برگزیده است و آیا توان (یا تمایل) حمله نظامی به ایران ندارد؟
توانمندی نظامی ایران در دو محور نیروهای مسلح ملی-عقیدتی، و نیز سختافزار نظامی، در کنار راهبرد مقطعی و چشمانداز بلندمدت قابل بررسی است. با این نگاه که علی خامنهای در سخنرانی خود در جمع تعدادی از مردم قم تاکید کرد؛ آنچه او دشمن مینامد تنها آمریکا و اسرائیل است، بنابراین، دستگاه نظامی جمهوری اسلامی ایران در هر دو بُعد راهبرد مقطعی و چشمانداز درازمدت، بر همین اساس تعریف میشود، و نیازهای سختافزاری آن نیز مطابق بر همان تهیه میشود.
حال، نگاهی به همین تقسیمبندی نشان میدهد که سرمایهگذاری عظیم جمهوری اسلامی ایران بر تقویت جایگاه جنگهای نامتقارن و توان موشکی، هم در ارتش و هم در سپاه پاسداران، به چه علت است. در واقع، جمهوری اسلامی ایران از گستردگی جغرافیایی خود را عنوان یک سلاح بهکار میگیرد که میتواند هر نیروی خارجی را در یک جنگ نامتقارن، به چالش جدی بکشد. البته باید به این نکته مهم توجه داشت که مولفه باورِ ایمانی به نظام مستقر، مانند نخستین سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیست. همین نبودِ باور است که فرسایشی شدن هر جنگی را برای جمهوری اسلامی که یک زمان مزیت بود، به عیب تبدیل میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، در مورد اسرائیل نیز، با آن که جمهوری اسلامی ایران بارها شعار داده بود «راه قدس از کربلا میگذرد»، اما همیشه نشان داده است که تلاش میکند در پسِ نیروهای فلسطینی و حزبالله لبنان قرار گیرد. در واقع، با افزایش توان موشکی و انتقال آن به طور مشخص به جنوب لبنان، تهدید اسرائیل را کیلومترها آن طرفتر از مرزهای خود نگاه میدارد. حال آن که چند سالیست اسرائیلیها هم همین راهبرد را در پیش گرفتهاند و جنگ با جمهوری اسلامی ایران را به خاک سوریه کشاندهاند. اما تمام این مقدمه برای آن است که ببینیم جمهوری اسلامی ایران، جدا از اندوختههای خود در زمینه نظامی، آیا در شرایط اقتصادی کنونی توان تحمل یک جنگ را دارد، و آیا امکان توسعه همزمان برنامههای نظامی برایش ممکن است؟
ابتدا نگاهی میاندازیم به بودجه نظامی برخی کشورهای جهان (بر اساس آمارهای سال ۲۰۱۸)؛ ایالات متحده آمریکا به تنهایی ۳۶ درصد کل بودجه نظامی جهان را در اختیار دارد. در این میان، بعد از چین، این عربستان سعودی است که با ۳/۷ درصد کل بودجه نظامی جهان، در جایگاه سوم قرار میگیرد. در فهرست جدول هزینههای نظامی کشورهای جهان از سوی موسسه موسسه تحقیقات دفاعی و نظامی استکهلم، از فرانسه و روسیه و بریتانیا تا ترکیه و اسپانیا و اسرائیل و برخی دیگر، دست آخر نام ایران در رده هجدهم به چشم میخورد. جمهوری اسلامی ایران با بودجهای حدود ۱۳/۲ میلیارد دلار، در کنار کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه جهان قرار دارد.
این بودجه از نخستین سالهای دهه هفتاد شمسی به این سو، روند صعودی قابل توجهی به خود گرفت، و این درست همزمان با فربهتر شدن سپاه پاسداران در مقابل ارتش نیز بود. به هر روی، روند صعودی بودجه نظامی تا زمان اعمال تحریمها در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ میلادی ادامه داشت. اینجاست که مشخصا یکی از بخشهای مهمی که صرفهجویی بودجهای در آن صورت گرفت، بخش نظامی بود. همزمان با اجرایی شدن برجام، بار دیگر شاهد افزایش بودجه نظامی در سالهای بین ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ میلادی هستیم؛ به نحوی که بودجه علنی بخش نظامی نسبت به سالهای پیشتر از آن، ۲۵ درصد افزایش داشت. در سالهای بعد و همزمان با تشدید تحریمهای بینالمللی، بودجه نظامی نیز کاهش یافته است. اما باید توجه داشت که در داخل کشور، به آن دلیل که بیشتر آن بودجه در واقع بودجه ریالی است و خرید و فروش ارزی وجود ندارد، نمودِ چندانی ندارد. اما بر اساس برآوردهای موسسه تحقیقات دفاعی و نظامی استکهلم در سال ۲۰۱۸، بودجه نظامی جمهوری اسلامی ایران نزدیک به ۱۰ درصد کاهش یافته است.
سوی دیگر سکه کاهش ظاهری بودجه نظامی در این سالها، شیوه مراوده میان ایران و روسیه و چین است که بخش اعظم نیازهای تسلیحاتی ایران را تامین میکنند. با وجود تمام این مشکلات، جمهوری اسلامی ایران نزدیک به ۲/۵ درصد درآمد ناخالص ملی خود را در بخش نظامی هزینه میکند. به این نکته مهم نیز توجه داشته باشیم که ایالات متحده، با آن که نزدیک به ۶۴۹ میلیارد دلار در سال بودجه نظامی دارد، اما باز هم این رقم همچنان ۳/۲ درصد درآمد ناخالص ملی آن کشور است. در میان تمام کشورهای دارای بودجه نظامی بزرگ، تنها عربستان سعودی است که ۸/۸ درصد درآمد ناخالص ملی خود را صرف امور نظامی میکند. این در حالیست که اکثر ۱۰ کشور عمده جهان، به طور متوسط نزدیک به ۲/۵ درصد درآمد ناخالص ملی خود را هزینه امور نظامی میکنند. بنابراین، بزرگی این ارتشها با بزرگی اقتصاد آنها ارتباط مستقیمی دارد.
حال، با تمام این ارقام، نگاهی میاندازیم به آخرین عملیات موشکی ایران علیه پایگاه عینالاسد که به خونخواهی قاسم سلیمانی انجام گرفت. بر اساس گزارشهای سایتهای نزدیک به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، در آن حمله ترکیبی از موشکهای «ذوالفقار» و «قیام» استفاده شده است، و در مجموع ۳۵ موشک شلیک شده است. هزینه این موشکها برای مدلهای بالستیک کوتاهبرد، بین ۱ تا ۲ میلیون دلار، و برای گروه موشکی فاتح (که موشک قیام از همین دسته است) ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار برآورد میشود.
با آن که این رقمها در مقایسه با مدلهای مشابه خود کمتر (و گاه نصف) است، اما با یک حساب ساده میتوان گفت که در شب آن حمله، جدا از تمام هزینههای نیروی انسانی، جمهوری اسلامی نزدیک به ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار برای یک حمله هزینه کرده است. اگر چه افزایش بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری نیروی قدس سپاه پاسداران در پاسخ به کشته شدن قاسم سلیمانی (در مقیاس بودجه جمهوری اسلامی ایران) رقم قابل توجهی است، اما یک مقایسه ساده نشان میدهد که چه حجمی از امکانات و توان نظامی ایران را پوشش میدهد.
حال آن سوی ماجرا را هم ببینم؛ در کاخ سفید، رئیس جمهوریای نشسته است که از سیاست جنگهای طولانی مدت و بیپایان روسای جمهوری سابق انتقاد میکند، و در تلاش است تا هزینههای نظامی کشورش را در راه دیگری هزینه کند. نمونه این راهبرد را میتوان در ایجاد نیروی نظامی فضایی در کنار نیروهای پنجگانه ارتش آمریکا دید. حالا آمریکا بار دیگر بودجه نظامی خود را افزایش داده است و دونالد ترامپ، با امضای بودجه ۷۳۸ میلیارد دلاری، بزرگترین بودجه نظامی تاریخ آمریکا را اجرایی کرده است. اما او برای مقابله با ایران به سراغ این گزینه نرفته است.
با آن که مقامات جمهوری اسلامی ایران اصرار دارند که تحریمها بخشی از جنگ اقتصادی است، اما در واقع با توجه به تعریفهای اقتصاد کلان و خرد، آنچه میان ایران و آمریکا در جریان است، یک جنگ نیست، چرا که (رویارویی با) ایران هزینه چندانی به اقتصاد آمریکا تحمیل نمیکند. تنها برای مقایسه، میتوان گفت که آمریکا با چین در یک جنگ اقتصادی-تعرفهای قرار گرفت که نتیجه آن، هفته گذشته به یک توافق اولیه ختم شد. بنابراین، باید گفت که حتی اگر جمهوری اسلامی ایران خود را درگیر با یک «جنگ» میبیند، اما در برابرِ حریف خود در آن سوی میدان، دستانی خالی دارد. دستانی که حالا میخواهد از جیب مردم بالا نگاه داشته شود، و در روزهایی که مشکلات اقتصادی و حتی عمرانی (همچون سیل) در کشور بهچشم میخورد، صندوق توسعه ملی را به برای کمک به توان نظامی به میدان بیاورد.